filmmaker



مقایسه فیلمنامه با نمایش نامه


1- تفاوت عمده فیلم نامه با نمایش نامه در دیالوگ نویسی و مقدار کلماتی است که فیلم نامه نویس و داستان نویس از آن ها استفاده میکنند . در تئاتر به خاطر محدودیت هایی که با آن رو به رو هستیم عامل اصلی پیش برنده وقایع و تشریح ، توضیح و توجیه کمی و کیفی آن ، مکالمات بازیگر است .در واقع در تئاتر ، مکالمه یکی از اساسی ترین وسیله ها برای القای نظریات نویسنده است و اگر حتی این امر طبیعی نباشد ، همین قدر که روابط علی آن معقول به نظر برسد ، تماشاگر بر اساس سنت های تئاتر آن را خواهد پذیرفت . در نمایش نامه نویسی باید آنچه را که با چشم نمیتوان دریافت ، از راه گوش در اختیار مخاطب قرار داد . در سینما میتوان حالات چهره و نیز کوچک ترین صدای بازیگر را نشان داد .


2- عدم امکان تحرک و جابه جایی در تئاتر نویسنده نمایش نامه را ناگزیر میکند که اولا در جهت جبران چنین کمبودی با تکیه بر همدلی تماشاگر ، به ذخایر ذهنی او متوسل شود و از راه توصیف کلامی ، آنچه او را از دیدنش محروم است در ذهن او به تصویر بکشد و ثانیا وقایعی را که در نقاط پراکنده ای واقع میشوند را با تمهیداتی نمایشی با هم ادغام میکند و در چند مکان قرار میدهد . واسطه این عمل کلام است و مکالمه و به همین دلیل در نمایش نامه ، نویسنده افرادی را می آورد که به نحوی منطقی تماشاگر از آن ها انتظار دارد دائم حرف بزنند ، جز در مواردی خاص که سکوتی دراماتیک شکل میگیرد و در این هنگام سکوت گویا تر از کلام است .نمایشنامه نیاز به دادن اطلاعات لازم از کم و کیف امور و تجزیه و تحلیل جزئ به جزئ مسائل دارد که در عین حال قادر باشد توجه تماشاگر را به خود جذب کند .ولی در فیلم نامه به دلیل وجود وسائل تکنیکی به خصوص دوربین برعکس نمایشنامه است و اشخاص بازی را کم حرف تر میکند و در چنین هم اگر بازیگر بیش از حد حرف بزند به دلیل بالا بردن کیفی ت عاطفی صحنه ها و به منظور ایجاد حالتی دراماتیک و ارائه شناختی است که مکالمه عادی عاجز از بیان آن و یا القای این کیفیت در آن لحظات است ، نه برای دادن اطلاعات.

نمایشنامه باید تجانس بیشتری با طبیعت اکنون داشته باشد و مطالب آن باید ملموس تر از گفتار قهرمان یک داستان باشد وگرنه در هنگام اجرای آن در تئاتر موجب بی اعتباری شخص گوینده و نیز هدف نویسنده میشود . اما در فیلمنامه به دلیل نزدیکی بیشتر سینما با واقعیت های ملموس دنیای اطراف ، باید این مکالمه طبیعی تر از تئاتر جلوه کند.مکالمه در فیلمنامه ورای ظاهر ساده و معمولی خود ، گفتگویی است فشرده و جهت دار که دارای ساختمان سخت پیچیده و حساب شده است که ضمن افاده ی مطالب ، قدرت گیرایی خاصی دارد که باعث میشود کلام نویسنده در عمق وجود تماشاگر بنشیند و او را منقلب کند.

تفاوت فیلمنامه با داستان و رمان

1- اولین تفاوت فیلمنامه با داستان این است که در داستان نویسنده این امکان را دارد تا با توصیف کمیاتی که درون قهرمانان اثرش میگذرد هر حالتی را که در نظر داشته باشد بیان کند . حال آنکه فیلمنامه نویس همچون نویسنده هر اثر دراماتیکی ناگزیر است :

1- با اعمال و گفتار اشخاصی که آفریده است .

2 - با ترکیباتی خاص در اشیائ موجود در صحنه .

3 - یا از طریق نحوه ی به هم پیوستن پاره های گوناگون رویدادهای داستان فیلمنامه اش به شیوه ای که بر اساس منطق اثرش کاملا طبیعی و معقول باشد این کیفیت را به وجود آورد.

2- از نقطه نظر مکالمه نویسی ؛ نویسنده داستان در عینیت بخشیدن به فهرمان اثرش نسبت به نمایش نامه نویس و فیلمنامه نویس ، هم از نظر مقدار کلماتی که در دهان این افراد میگذارد و هم از جهت نوع ، حالت و شیوه ی ترکیب آن ها با یکدیگر آزادی بیشتری دارد تا به هر نحوی که صلاح میداند عمل کند .
نمایش نامه نویس و فیلمنامه نویس ، مطالب را به تناسب ویژگی های شخصیتی آن ها و نیز اهمیتی که در آن صحنه ها دارد تقسیم میکند و همین که یکی از آن ها دیگر مطالبی برای گفتن نداشت نمایش نامه نویس یا فیلم نامه نویس با تمهیداتی او را خارج میکند . زیرا هم برای مخاطب و هم برای بازیگر این وضعیت آزار دهنده است ولی در داستان به دلیل آنکه شخصیت بیکار در جلوی چشم خواننده نیست ، زیاد آزار دهنده به نظر نمیرسد .


نورپردازی

نورپردازی در سینما چیست؟ اهمیت نورپردازیو انواع نورپردازی و استفاده از آنها, سایه و انواع آن, ویژگی های مهم در نورپردازی صحنه

نورپردازی ( Lighting )

بخش عمده ای از تاثیر گذاری تصویر ، ناشی از کار نورپردازی آن است. نورپردازی توسط مدیر فیلم برداری انجام می شود ، اما کاملا با نظر کارگردان.

در سینما ، نورپردازی چیزی فراتر از نورتاباندن به اشیا ، فقط برای نمایاندن آنها است. بخش های روشن تر و تیره تر درون قاب به ساخته شدن ترکیب بندی هر نما کمک می کنند و به این ترتیب نگاه ما را به اشیا و کنش های خاص معطوف می دارند. یک لکه که نور بیشتری دریافت کرده ، می تواند چشم بیننده را به یک نکته مهم جلب کند ، در مقابل ، سایه جزئیات را پنهان می کند یا تعلیق ایجاد می کند درباره اینکه چه چیزی ممکن است در آنجا ، در پشت سایه باشد.

نورپردازی کمک می کند تا بافت ها جلوه گر شوند : خطوط یک صورت ، ظرافت تار عنکبوت ، بافت زبر چوب ، درخشندگی یک قطعه جواهر و . .


همچنین نورپردازی به ترکیب بندی کلی نما شکل می دهد. مثلا در شکير که نمایی از فیلم جنگل آسفالت ( 1950- The Asphalt Jungle ) ساخته جان هیوستون ( John Huston ) است ، نوری که از یک لامپ آویزان می تابد ، اعضای باند ( انها قصد ی از یک جواهر فروشی را دارند ) را به صورت یک تن واحد نشان می دهد و در عین حال با تاکید بر قهرمان ، از طریق اختصاص دادن روشن ترین و تمام رخ ترین حالت به او ، نقش او را برجسته تر کرده است.

نورپردازی می تواند حس ما از شکل و بافت اشیای نمایش داده شده را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال اگر به توپی از پهلو نور بتابد یک نیم دایره خواهیم دید و اگر از جلو به آن نور بخورد ، گرد به نظر خواهد رسید.

سایه (Shadow )

یکی از مسائل بسیار مهم در نورپردازی سایه است ، زیرا سایه ها به شدت می توانند به حس فضا کمک کنند. دو نوع مهم سایه وجود دارد که هر دو در ترکیب بندی سینمایی نقش مهمی دارند :

سایه پیوسته ( Attached Shadow ): هنگامی که بخشی از یک شیء ، جلوی تابش نور ، بر بخش دیگر آن را بگیرد سایه ایجاد شده ، سایه پیوسته است. برای مثال وقتی در اتاق تاریکی رو به روی شمعی می ایستید ، بخش هایی از صورت و بدنتان در تاریکی قرار می گیرد. این پدیده سایه پیوسته است.

سایه افکنده ( Cast Shadow ): در همان مثال شمع ، بدن شما جلوی تابش نور را می گیرد و سایه ای روی دیوار پشتی ایجاد می شود ، این سایه ، سایه افکنده است.


چهار ویژگی مهم نور ، در نورپردازی یک صحنه

کیفیت
کیفیت نورپردازی به شدن نسبی نور بستگی دارد. به این ترتیب دو حد نورپردازی داریم :

نورپردازی سخت : همان طور که از نامش نیز پیداست ، نورپردازی را سخت گویند که در آن از نورهای شدید استفاده می شود. برای مثال در طبیعت ، آفتاب ظهر نور سخت ایجاد می کند. در نورپردازی سخت ، سایه ها کاملا مشخص و تند هستند و بافت ها و کناره های تیز ایجاد می شود.

نورپردازی نرم : در نورپردازی نرم ، روشنایی ها پخشیده هستند و شدت نور به نسبت نورپردازی سخت کمتر و ملایم تر است. برای مثال نور آسمان ابر آلود ، نرم است. در این نورپردازی ، خطوط و بافت ها کمی نرم ، پخشیدگی نور بیشتر و تضاد ملایم تری بین نور و سایه وجود دارد.

جهت
جهت نورپردازی ، بر مسیری اشاره می کند که نور به شی ء می تابد. این مسیرها عبارت اند از :

نور جلویی : نوری که از رو به رو به سوژه می تابد.


نور پشتی : این نور از پشت موضوعی که قرار است فیلم برداری شود به آن می تابد و می تواند در زوایای مختلف از پشت بتابد برای مثال مستقیم ، از بالا ، از پهلو و . . نور پشتی اگر همراه دیگر نورها نباشد اثری ضد نور دارد و سوژه را تاریک و تیره می کند. همچنین این نور کمک می کند خطوط مرزی مشخص شوند و سوژه از پس زمینه جدا شود.

((به تصویرزير توجه کنید ، که چگونه تنها استفاده از نور پشتی ، سوژه را تاریک و در نتیجه آن را مبهم و مرموز کرده است.))

نور پایین : نوری که از جلو و از پایین به سوژه می تابد برای مثال کسی که در کنار آتش نشسته و نور آتش از پایین چهره او را روشن می کند. از آنجا که نورپردازی از پایین ، چهره را تحریف می کند ، ممکن است برای خلق وحشت از آن استفاده شود.

نور بالا : نوری که از جلو و از بالا به سوژه می تابد. این نور اگر بر چهره بازیگر بتابد استخوان بندی صورت او را به خوبی نشان می دهد ، به همین خاطر هر گاه فیلم ساز بخواهد حالت چهره و حس موجود در چهره بازیگر ، نمایان شود از این نور استفاده می کند.

جهاتی که در اینجا گفته شد جهات اصلی هستند کمی تغییر زاویه می تواند ، جهات نوری دیگر و در نتیجه کاربردهای بیشتر ایجاد کند.

منبع نور

منبعی که نور را تولید می کند. ممکن است فیلم ساز نخواهد از یک منبع نور مصنوعی استفاده کند و نور طبیعی که در محیط وجود دارد را مناسب بداند و تنها با کمی تغییر در شدت و ضعف و یا سمت و سوی آن ، از طریق فیلتر های نوری یا موانعی که بر سر راه نور ایجاد می کند ، نور مورد نیازش را تامین کند ( این کار در فیلم هایمستند بیشتر مرسوم است ). همچنین فیلم ساز می تواند برای رسیدن به نور مورد نظرش در صحنه ، از انواع پروژکتورها و نورپرداز ها استفاده کند.

در اغلب فیلم های داستانی از منابع نوری اظافی برای اعمال کنترل بیشتر بر کیفیت تصویر استفاده می شود. در بیشتر فیلم های داستانی ، چراغ های رو میزی ، چراغ های خیابانی و لامپ هایی که در میزانسن می بینیم ، منبع اصلی تامین نور فیلم برداری نیستند و هم زمان با آنها منابع نوری دیگری خارج از صحنه ، بخش های مختلف آن را روشن می کنند.
فیلم ساز باید تلاش کند ، تا طرحی از نورپردازی ایجاد کند ، که با منابع نوری موجود در صحنه مانند همان چراغ های رومیزی و . هم خوانی داشته باشد. برای مثال در حالی که در تصویر می بینیم ، تنها یک شمع به عنوان منبع نور در صحنه وجود دارد ، نمی توان صحنه را خیلی رو شن و پر نور کرد.

رنگ فیلم سازهایی که می خواهند بر نورپردازی کنترل داشته باشند ، با نور تا حد امکان سفید خالص کار می کنند. فیلم سازها با استفاده از فیلترهایی که در جلو منبع نور قرار می دهند ، می توانند نور را به هر رنگی که می خواهند در بیاورند. برای مثال ،

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ppt-modir انبار مواد غذايي 2ashegh نماز اوج بندگی پاورپوینت حسابرسی بیمه تامین اجتماعی دلشکسته doctorkhodro برتر فایل عکس خفن و لو رفته | نیا تو انجمن مدیریت پروژه پردیس